دلم سفر میخواهد و زدن به جاده ... رفتن
منم و یک جاده و هوای ابری
و یک عمر خاطره
+ حاج قاسم دیگه نیست
من مسیر سالهای قبل دانشگاه رو طی میکنم، مسیری که قبلا با دوستان و سرشار از شور و شلوغی میرفتم
استاد هاشمی رو ندیدم که اگر بود می نشستم جلوش و با خنده، غم دلتنگی قبلیم رو تو لبخند مهربون همیشگیش میشستم
حالا نشستم تو اتوبوس و توی گوشم و تمام وجودم میپیچه "تو اکنون ز عشقم گریزانی غمم را ز چشمم نمیخوانی"
+ نوشته شده در یکشنبه پانزدهم دی ۱۳۹۸ ساعت 15:16 توسط تلما
|